بماند بیادگار

تک درختی سبز بودم ، برگ و باری داشتم من

پیش چشم اهل معنا ، اعتباری داشتم من

شاخه هایم چتر آسا ، سایه گستر بود و زیبا

زیر چتر سایه سارم ، سبزه زاری داشتم من

هر سحر از مرغکان خوشنوای این گلستان

نغمه های دلکش از گوش و کناری داشتم من

مثل اشک دیدگان ماهرویان ، پاک و روشن

فیض بخش از آب صافی جویباری داشتم من

دشت را از رویش گلهای وحشی هر بهاران

رنگ رنگ و دلربا نقش و نگاری داشتم من

گاهگاهی در برم از مردم صحرا در اینجا

رهروئی ، ناخوانده مهمانی ، سواری داشتم من

میزبان آهوان دشت بودم ، روزگاری

میهمان خسته ای را از دیاری داشتم من

چیستم اکنون « نکوئی » تک درختی خشک و بی بر

یاد باد آن روزگاران را که یاری داشتم من

#رشت #ماسال #عکس_نوشته #عکاسی_حرفه_ای #پروف
دیدگاه ها (۰)

#عقیده#حجاب#جامعه#خانه#دکتر_رحیم_پور_ازغدی

به به عجب آزادی دارن این خانم های غربی...زن ،زندگی ،آزادی ما...

یک عکس بیادماندنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط